ریاست اسپانیا بر شورای اتحادیه اروپایی؛ فرصتی برای همکاری در راستای منافع مشترک
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۰۳۴۰۳
در آستانه آغاز ریاست اسپانیا بر شورای اتحادیه اروپایی، یادداشتی به قلم رضا زبیب، سفیر کشورمان در اسپانیا در روزنامه "لاراسون" منتشر شد.
به گزارش ایران اکونومیست، متن کامل این یادداشت که با عنوان "ریاست اسپانیا بر شورای اتحادیه اروپایی؛ فرصتی برای همکاری در راستای منافع مشترک" منتشر شده، بدین شرح است:
اسپانیا در حالی از اول جولای (۱۰ تیرماه) ریاست شورای اتحادیه اروپایی را عهدهدار خواهد شد که این اتحادیه با همه دستاوردها و ظرفیتهای خود، در کنار چالشهای سنتی، با چالشهای جدید روبرو است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آخرین بار که اسپانیا ریاست اتحادیه اروپایی را سال ۲۰۱۰ به عهده داشت، بحران مالی برخی کشورهای اروپایی موضوعی برجسته در اتحادیه بود. اما به نظر میرسد ابعاد، حساسیت و پیامدهای شرایط کنونی قابل مقایسه با بحران مالی یک دهه پیش نیست. این شرایط، اهمیت و مسئولیت اسپانیا را دوچندان میکند.
به موازات مسائل داخلی اتحادیه، سیاست خارجی و امنیتی را باید فضای متمایز، برجسته و پر مسئله از دستورکار اتحادیه و ریاست دورهای اسپانیا دانست. در این حوزه، به واقع اتحادیه با دو امر متمایز اما مرتبط روبروست: مسائل سیاست خارجی و امنیتی و مهمتر از آن، کیفیت برخورد با آنها. فهرست مسائل سیاست خارجی اتحادیه تقریبا روشن است اما کیفیت رسیدگی به آنها میتواند کاملا متفاوت باشد. گویا خانم موگرینی نماینده عالی پیشین اتحادیه اروپایی در امور خارجی و سیاستهای امنیتی به همین دلیل گفته بود اتحادیه اروپایی باید به جای اینکه صرفا پرداخت کننده (Payer) برای کمک به پیامدهای ناشی از تحولات باشد، باید تبدیل به یک بازیگر (Player) در تحولات بشود.
غرب آسیا (یا خاورمیانه به بیان اروپایی) که من از آنجا میآیم، بدون تردید یکی از کانونهای اصلی تحولات منطقهای و بینالمللی است، لذا بصورت سنتی در مرکز توجهات اتحادیه اروپایی بوده و خواهد بود. امنیت دریانوردی، همگرایی در خلیج فارس برای ثبات، برجام، مبارزه با تروریسم و ضرورت رسیدگی به پیامدهای اقتصادی/اجتماعی آن، و افغانستان را شاید بشود مهمترین مسائل در این حوزه دانست.
حفظ و تقویت امنیت دریانوردی در منطقه از محورهای مورد تاکید جمهوری اسلامی ایران بوده و هست. معتقدیم همه کشورهای باید مسئولانه به این مهم کمک کرده و متقابلا از آن سود ببرند. تجربه نشان داده است حضور نظامی بیگانه در منطقه هیچ کمکی به امنیت منطقه و از جمله امنیت دریانوردی نمیکند، لذا اینگونه رویکردها باید پایان داده شود. کشورهای منطقه به عنوان اولین سودبرندگان از این مهم، بهترین حامیان امنیت دریانوردی هستند.
خلیج فارس خانه تاریخی و تفکیک ناپذیر کشورهای ساحلی آن است. تفاوت در رویکردها و منافع ملی امری طبیعی است اما ثبات، رفاه ملتها، حل مشکلات فرامرزی و ... طیف بزرگی از منافع مشترک را نشان میدهد که رسیدگی به آنها نهایتا تقویت کننده تامین منافع ملی هر کشوری در منطقه است. تجربه رژیم صدام نشان داد که یکجانبه گرایی متکی به بیگانه، نهایتا موجب بی ثباتی کل منطقه میشود، امری که پیامدهای ناگوار آن میتواند ابعاد فرامنطقهای داشته باشد. استقبال ج. ا. ایران از احیای روابط با دولت پادشاهی عربستان سعودی، در ادامه سیاست اصولی ج. ا. ایران مبنی بر حمایت از همگرایی منطقهای و حل مشکلات از طریق گفتگو محقق شد. ج. ا. ایران با باور عمیق به تجزیه ناپذیری ثبات و رفاه در منطقه، برای تقویت هرچه بیشتر این رویکرد در منطقه، دست همه همسایگان در خلیج فارس و کشورهای دوست را به گرمی می فشارد.
برجام که به عنوان نماد موفقی از چندجانبه گرایی شناخته میشود، نمونه برجسته ی اراده ج. ا. ایران برای حل مسائل از طریق دیپلماسی است. دستیابی به این توافق با مشارکت فعال نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپایی، پیشینهای کمیاب از مشارکت موفق و موثر اتحادیه در حل یک مسئله بینالمللی را ایجاد کرده است. هرچند خروج یکجانبه آمریکا در ماه می ۲۰۱۸ از این توافق در نقض آشکار قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و ناتوانی سه شریک اروپایی در پایبندی به تعهداتشان، این دستاورد را با چالش جدی روبرو کرده است، اما پایبندی دیرینه ج. ا. ایران به این توافق، پنجره احیای آن را همچنان باز نگهداشته است.
اهتمام نماینده سیاست خارجی در این زمینه، فرصت بزرگی برای همکاری میان طرفین ایجاد کرده است. رعایت حق توسعه ملت ایران از جمله در توسعه فناوری هسته ای، پایان دادن به نقض حقوق ملت ایران از طریق توقف اعمال اقدامات یکجانبه قهرآمیز در قالب تحریمهای غیرقانونی، که متاسفانه حسب نظر گزارشگر سازمان ملل به «نقض جدی حقوق بشر» نیز رسیده است، و نهایتا تامین الزامات پیمان منع گسترش – که متاسفانه قدرتهای موسوم به هستهای کمترین پایبندی به تعهدات آشکار خود ذیل این پیمان نداشتهاند- مثلث موفقیت در احیای این توافق را تشکیل می دهد.
تهدید بی سابقه تروریسم که با شکل گیری و گسترش برق آسای داعش در چند کشور منطقه، که به اعماق اروپا نیز رسیده بود، اکنون با بهای گزافی که ملتهای منطقه برای آن پرداخته اند به پایان رسیده است. اذعان عمومی ناظران و حتی سیاستمداران برجسته در منطقه بر آن است که داعش با فرماندهی موثر و از خود گذشتی مستشاران ایران سرکوب شد. اما پیامدهای اقتصادی/اجتماعی آن همچنان آزار دهنده است. کمک به بازسازی کشورهای آسیب دیده و بازگشت میلیونها پناهنده سوری اجتناب ناپذیر است.
ملت افغانستان از زمان اشغال توسط شوروی تا کنون عملا هزینه سیاست کوتاهبینانه آمریکا را داده اند. بار اول پس از شکست تجاوز و عقب نشینی شوروی، این مردم مظلوم به حال خود رها شدند. حمایت موثر ج. ا. ایران موجب موفقیت دیپلماسی برای تشکیل یک دولت وحدت ملی در اجلاس بن (سال ۲۰۰۱) شد که متاسفانه به دلیل مشکلات داخلی و دخالت بیگانه نتوانست پایدار بماند. پس از دو دهه ماموریت ناموفق ائتلاف در افغانستان، گویا بار دیگر این ملت به حال خود رها شده و حقوق اولیه انسانی در آن با چالش جدی روبرو است. جمهوری اسلامی ایران تشکیل دولت فراگیر و رعایت حقوق بشر را برای حرکت به سمت بهبود اوضاع در افغانستان اجتنابناپذیر می داند.
تجربه نشان داده است رها کردن شکافهای ایجاد شده در اثر بحرانهای امنیتی و سیاسی/ اجتماعی، مانند آنچه در مورد پیامدهای تروریسم و افغانستان گفته شد، کمکی به امنیت جمعی در جهان به هم پیوسته کنونی نمیکند.
ایران و اتحادیه اروپایی از دیرباز همکاری نزدیک و بعضا موثری داشته اند. فهرست محدود مسائلی که اشاره شد نشاندهنده مسائل یا حتی منافع مشترک است. بدون تردید مسائل بیشتری نیز وجود دارد و هر رابطهای نیز شامل برخی تفاوت دیدگاهها و منافع است. جمهوری اسلامی ایران بازیگری موثر با نقشی سازنده در غرب آسیا و خلیج فارس است؛ جایی که اتحادیه اروپایی منافع مشخصی دارد. اسپانیا به عنوان کشوری مدیترانهای، نزدیکترین کشور و فرهنگ به این منطقه است.
این مهم در کنار چهار قرن روابط دوستانه ایران و اسپانیا، فرصتی کمنظیر برای بازنگری و بهبود رویکرد اتحادیه اروپایی نسبت به منطقه در راستای ایفای نقشی هرچه موثرتر را فراهم کرده است. تکیه بر واقعگرایی و احترام به دیگران در سنت دیپلماسی اسپانیا، ضامن موفقیت مادرید در ریاست دورهای خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران از رایزنی نزدیک با ریاست دورهای در این راستا استقبال و برای این مهم اعلام آمادگی میکند.
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: اسپانیا شورای اتحادیه اروپا شورای اتحادیه اروپایی جمهوری اسلامی ایران امنیت دریانوردی منافع مشترک سیاست خارجی خلیج فارس چالش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۰۳۴۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بورل: آمریکا دیگر هژمونی ندارد/ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست
رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا معتقد است: آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.
به گزارش ایسنا، جوزپ بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سخنرانی خود در دانشگاه آکسفورد گفت: من تقابل بیشتر و همکاری کمتر در جهان را شاهد هستم. این یک روند رو به رشد در سالهای گذشته بوده است؛ رویارویی بسیار بیشتر و همکاری بسیار کمتر. من دنیایی را بسیار پراکندهتر میبینم. من دنیایی را میبینم که در آن قوانین رعایت نمیشود. من قطبیت بیشتر و چندجانبه گرایی کمتر میبینم. من میبینم که چگونه وابستگیها تبدیل به سلاح میشوند. من شاهد هستم که سیستم بینالمللی که پس از جنگ سرد به آن عادت کرده بودیم، دیگر وجود ندارد. آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.
بورل افزود: من چین را میبینم که به جایگاه ابرقدرتی میرسد. آنچه چین در ۴۰ سال گذشته انجام داده در تاریخ بشریت بینظیر است. در ۳۰ سال گذشته، سهم چین از تولید ناخالص داخلی جهان، از ۶ درصد به تقریبا ۲۰ درصد رسیده است، در حالی که ما اروپاییها از ۲۱ درصد به ۱۴ درصد و ایالات متحده از ۲۰ درصد به ۱۵ درصد رسیده است. این یک تغییر چشمگیر در چشم انداز اقتصادی است. چین در حال تبدیل شدن به یک رقیب برای ما و ایالات متحده است. نه تنها در تولید کالاهای ارزان، بلکه به عنوان یک قدرت نظامی، در خط مقدم توسعه فناوری و ساخت فناوریهایی که آینده ما را شکل خواهند داد. چین «دوستی بدون محدودیت» را آغاز کرده است.
این دیپلمات اروپایی تصریح کرد: من گفتم جهان چند قطبیتر است - بله، این درست است. همزمان قدرتهای میانی، مانند هند، برزیل، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، ترکیه در حال ظهور هستند. آنها در حال تبدیل شدن به بازیگران مهم هستند. چه بریکس باشند و چه غیر بریکس، ویژگیهای مشترک بسیار کمی دارند، بجز میل به کسب جایگاه بیشتر و صدای قویتر در جهان، و همچنین مزایای بیشتر برای توسعه خود. برای رسیدن به این هدف، آنها استقلال خود را به حداکثر میرسانند، تمایلی به جانبداری ندارند، بسته به شرایط یک طرف یا طرف دیگر را محافظت میکنند. آنها تمایلی به انتخاب اردو ندارند و ما نباید آنها را به سمت انتخاب اردو سوق دهیم.
بورل افزود: ما اروپاییها میخواستیم در همسایگی خود حلقهای از دوستان ایجاد کنیم. به جای آن، آنچه امروز داریم حلقهای از آتش است. حلقهای از آتش که از ساحل به خاورمیانه، قفقاز و اکنون در میدانهای نبرد اوکراین میآید. توماس گومارت، مدیر مؤسسه فرانسوی روابط بینالملل، در حال تجزیه و تحلیل نقاط ضعف اقتصاد جهانی است. چند مورد از این نقاط بسیار به ما نزدیک است؛ دریای سرخ برای تجارت، تنگه هرمز برای نفت و گاز و دریای سیاه برای صادرات غلات. آنها در مجاورت ما هستند و در برخی از آنها ما حتی با مأموریتهای نیروی دریایی اتحادیه اروپا درگیر هستیم، مانند آنچه در دریای سرخ است.
او در ادامه گفت: اکنون دو جنگ داریم، دو جنگ که وقتی به بروکسل آمدم، در کار نبود. دو جنگ وجود دارد که در آن مردم برای سرزمین میجنگند. این نشان میدهد که جغرافیا بازگشته است. به ما گفته شد که جهانی شدن، جغرافیا را بیربط کرده است، اما نه. بیشتر درگیریهای ما مربوط به زمین است، سرزمینی که در مورد فلسطین وعده داده شده و در مورد اوکراین سرزمینی در تقاطع دو جهان و این مبارزه برای زمین، خونهای زیادی را ریخته است.
بورل گفت: در عین حال شاهد شتاب روندهای جهانی هستیم. تغییرات اقلیمی دیگر مشکلی برای آینده نیست. فروپاشی آب و هوا در حال حاضر رخ داده- برای فردا نیست، برای امروز است. تحولات تکنولوژیکی - به ویژه، هوش مصنوعی. اینها تغییراتی را ایجاد میکند که ما نمیتوانیم به طور کامل درک کنیم. جمعیت شناسی نیز به سرعت در حال تغییر است. مهاجرت به ویژه در آفریقا که ۲۵ درصد از مردم جهان در سال ۲۰۵۰ در آن زندگی خواهند کرد. در سال ۲۰۵۰، از هر چهار انسان یک نفر در آفریقا زندگی میکند و در عین حال شاهد افزایش نابرابریها، کاهش دموکراسیها و در خطر افتادن آزادیها هستیم. این چیزی است که من میبینم. در این چشم انداز، نقش اتحادیه اروپا و نقش بریتانیا باید مشخص شود. نمیدانم نقش ما کدام خواهد بود. اما مطمئناً این بستگی به پاسخ ما به چالشهایی دارد که با آن روبرو هستیم - ما هشدارهایی میشنویم مبنی بر اینکه اروپا ممکن است بمیرد، باید چکار کنیم؟
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیشنهاد کرد: اول، ما نیاز به ارزیابی روشنی از خطرات روسیه داریم - روسیه به عنوان وجودیترین تهدید برای اروپا در نظر گرفته میشود. شاید همه اعضای شورای اروپا با آن موافق نباشند، اما اکثریت پشت این ایده هستند. روسیه برای ما یک تهدید وجودی است و ما باید ارزیابی شفافی از این خطر داشته باشیم. دوم، ما باید روی اصول، همکاری و قدرت کار کنیم. ما مدلی ساختیم – مدل اروپایی – بر اساس همکاری و وابستگی متقابل اقتصادی در درون خود – و موفقیت چشمگیری بوده است. ۷۰ سال صلح در میان ما. ما معتقد بودیم که وابستگی متقابل از طریق چیزی که آلمانیها آن را «Wandel durch Handel» مینامند، همگرایی سیاسی ایجاد میکند. این تغییر سیاسی را در روسیه و حتی چین به همراه خواهد داشت. خوب، این اشتباه ثابت شده است. اتفاق نیفتاده است. در مواجهه با روسیه، وابستگی متقابل صلح به ارمغان نیاورد. برعکس، به وابستگی به ویژه به سوختهای فسیلی تبدیل شد و بعداً این وابستگی تبدیل به یک سلاح شد. امروز پوتین یک تهدید وجودی برای همه ماست. اگر پوتین در اوکراین موفق شود، به همین جا بسنده نخواهد کرد. چشم انداز داشتن یک دولت دست نشانده در کییف مانند دولت بلاروس، و نیروهای روسی در مرز لهستان، و کنترل روسیه بر ۴۴ درصد از بازار غلات جهان، چیزی است که اروپاییها باید از آن آگاه باشند. همه بیشتر و بیشتر از آن آگاه میشوند. اما من میدانم که همه در اتحادیه اروپا این ارزیابی را ندارند. اکنون پوتین کل غرب را به عنوان یک دشمن میبیند. او در بسیاری از سخنرانیهای خود این را به صراحت بیان کرد.
بورل درخصوص شرایط کنونی در غرب آسیا هم گفت: و جنگ دیگر. پاسخ نامناسب اسرائیل به حمله ۷ اکتبر حماس خاورمیانه را در بدترین چرخه خشونت در دهههای اخیر فرو برد. جیک سالیوان یک هفته قبل از هفتم اکتبر گفته بود که خاورمیانه هرگز اینقدر آرام نبوده است! اما آرام نبود. فقط نگاهی به اتفاقات کرانه باختری بیندازید تا متوجه شوید که اصلاً آرام نبود. حالا دو جنگ داریم. و ما اروپاییها برای آن آماده نیستیم. آنچه اکنون در غزه اتفاق میافتد، اروپا را به گونهای به تصویر کشیده است که بسیاری از مردم آن را درک نمیکنند. آنها تعامل سریع و قاطعیت ما را در حمایت از اوکراین دیدند و از نحوه برخورد ما با آنچه در فلسطین روی میدهد تعجب کردند. فرآیندهای تصمیمگیری اتحادیه اروپا چگونه کار میکند؛ اتفاق آرا. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۱۸ نفر از یک طرف، ۲ نفر از طرف دیگر رای دادند و دیگران وقتی زمان تصمیمگیری درباره آتش بس فرا رسید، رای ممتنع دادند. اما اگر ما در یک جا چیزی را «جنایت جنگی» بنامیم، باید زمانی که در هر جای دیگری اتفاق میافتد، آن را به همان نام بنامیم. آنچه در ۶ ماه گذشته در غزه رخ داده، وحشت دیگری است.
این دیپلمات اروپایی تاکید کرد: باید به دنبال یک طرح صلح باشم. فکر میکنم اعراب باید چشم انداز خود را برای حل و فصل سیاسی اوضاع ارائه دهند. من از وزرای امور خارجه کشورهای عربی دعوت کردم که به بروکسل بیایند و پیشنهادات خود را توضیح دهند. ما باید به همه بفهمانیم که راه حل نظامی وجود ندارد. خب، همه میگویند که راهحل دو کشوری را می خواهند. ما ۳۰ سال است که از اسلو این را تکرار میکنیم. اما در اسلو، راه حل دو کشوری بخشی از توافق نبود. گفتند «بعداً شاید بتوانیم»، اما در متن نیست. اگر بر این باوریم که راه حل دو دولتی تنها راه حل است، جامعه بینالمللی باید بسیار بیشتر مشارکت کند و این را نه به عنوان نقطه شروع، بلکه به عنوان نقطه پایان بازی در نظر بگیرد. اگر نابودی یا مهاجرت اجباری فلسطینیها را کنار بگذاریم، راهحل چیست؟ وقتی این سوال را از دولت نتانیاهو میپرسیم، تنها پاسخی که میگیریم این است؛ «ما راهحل دو دولتی را نمیخواهیم». میپرسیم چه میخواهید؟ و این همان چیزی است که جامعه بینالمللی باید بارها و بارها بپرسد تا به دنبال پاسخی باشد که بتواند از یک تراژدی انسانی دیگر جلوگیری کند. در ایرلند شمالی اتفاق افتاد، در اروپا اتفاق افتاد. دشمنان قدیمی امروز همسایگان خوبی هستند و بیشتر از همسایگان خوب، بهترین دوستان هستند. باید امکان پذیر باشد، اما برای این که [این امکان] فراهم شود، زمین باید تقسیم شود. آنها نمیتوانند با هم زندگی کنند، آنها باید در کنار هم، در صلح و امنیت زندگی کنند، اما هر کدام با خانه، سرزمین، دولت، قلمرو و ظرفیت سیاسی خود. این یکی از مهمترین چیزهایی است که اروپاییها باید حل کنند.
انتهای پیام